مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
شوقی نمانده در دل ما جز هوای دوست بار سفـر بـبـنـد، خـراسـانـم آرزوست من رعـیـتی دهاتیام و دورم از حرم صحنوسرای حضرت سلطانم آرزوست دلتنگ روی حضرت خورشید در شبم کُـنـج حـیـاط، دیـدن ایـوانـم آرزوست از چـشـمههای روشن اذکـار مخـتلف در این حریم ذکر "رضا جان"م آرزوست مست است هرکه آمده یکبار در حرم مستی در این حریم دوچندانم آرزوست گفت: از مقام شوق چهمیدانی ای رفیق؟ گفتم: رفـیق آنچه نمیدانم، آرزوست! لطـف عـیان ایـزد مـنـّان تـویی و من لـطـف عـیـان ایـزد مـنـّانـم آرزوسـت بیبرگوبر درختم و در خواب غفلتم پایـان فـصل سرد زمـستـانم آرزوست |